یهو اومد و گفت:
دیگه دوست ندارم
گفتم از چپ برو منتهی میشه به جهنم...
•
•
•
نگو شباهتی نیست بین ما ...
بختم شبیه چشمهای توست ، سـیاه ...
•
•
•
کارگر شهرداری پشته گاریش نوشته بود:
"به کارم نخند رفیق، محتاج روزگارم"...
•
•
•
گریه میکرد گرگ...
وقتی میدید که "سگ" برای تکه استخوانی
لگدهای چوپان را تحمل میکند...
•
•
•
تصمیم گرفتم عوض بشم...
عوضی تر از اون عوضیایی که عوضم کردن...
•
•
•
بعضی آدما هستن لازم نیست که گریه کنن
همین که لبخند نمیزنن تمام غم دنیا رو دلت آوار میشه...
•
•
•
عشـقـی که بـا موهـای ســرت شــروع بشه
بدان که با رژ لـب یکـی دیگه تموم میشه...